انتقاد و قدرت وظلم

بنده خدایی می گفت چند سال پیش جلو دو مسوول یک اداره  زبان به انتقاد انتصابی گشودم که هیچ به نفع خودم نبود(بلکه دلسوزانه ومصلحت امیز بود)میدیدم ومیشنیدم که همه این اعتراض را داشتند اما شاید جرات بیان ان را نداشتند من پچ پچ های چندساله را خیلی محترمانه ودلسوزانه اشکار بیان کردمکه البته یکی از ان دو هیچ نقشی در رفتار غیر انسانی بعدی نداشت فقط همراه بود میگفت در حضور این دو آقا گفتم چرا این اقا که مدرک دکترای تخصصی دارد را در دورترین روستا مدیر هنرستان کردید و اون آقا که کارشناس ابتدایی داره در مرکز شهر مدیر هنرستان است )) از آنجا که ارتباط و رفاقت را نمیشه نادیده گرفت اخر ماه شد دیدم ۸۰۰۰۰۰هزارتومان حقوقم کسر شده پیگیری کردم دیدم بابت غیبتهای موجه سال گذشته است حدودا هشت ماه قبل نکته جالب و قابل تامل این بود که بر اساس حکم جدید ۸۰۰۰۰۰هزار تومان را کم کرده بودن اعتراض ما هم به مدیر وقت افاقه نکرد مراجعه به استان فقط توانستم ۲۴۰۰۰۰هزار تومان آن را برگشت دهم از آنجا که بعضی عقده ای ها هم اتفاقی یا با رابطه پیدا میشن که پست بگیرن بجای عذر خواهی از دستورات جهت کسر حقوق طلبکار شدن که چرا رفتی به اداره کل شکایت کردید باز دوباره اخر ماه بعد ۴۰۰۰۰۰هزار تومان دیگر بدون اینکه ابلاغ غیبت به دستم برسد کسر کردن بعد اون بنده خدا میگفت دیدم رفت وآمد من نتیجه ای ندارد مجبور به انتقالی از آنجا شدم برخلاف میلم اما ۳سالست که زندگی ام تحت تاثیر این رفتن اجباری شده است ناگفته نماند که اتهامات دیگری هم بهم زدن که هیچ چاره ای جز رفتن نداشتم و یک داستان دیگری را هم تعریف میکرد که برایم بسیار جالب بود از همان عقده ای های نو کیسه تازه بجایی رسیده که خواهم گفت ویند زندکی به کام ظالمان شیرین نخواهد بود

 

درج غبارآلود زمان(نجوای پاک اسمانی) ...